شناسهٔ خبر: 66037 - سرویس کتاب و نشر
نسخه قابل چاپ

آینده نئولیبرالیسم چگونه رقم می‌خورد؟

حسن فشارکی مترجم کتاب «حدود نئولیبرالیسم» گفت: نکته‌ای که در نئولیبرالیسم مطرح است و در کتاب «حدود نئولیبرالیسم» کاملا شرح داده شد؛ همین منکوب شدن نظام سیاسی توسط نظام اقتصادی است که آن هم در شرایط خاصی وقتی که خود نظام اقتصادی به بحران برخورد می‌کند، نظام سیاسی دخالت می‌کند. در کشور ما هم این نئولیبرالیسم مطرح شده و مسئله فوق‌العاده مهم و مطرحی است و از طرفی، یک مخالفت بسیار شعارگونه و احساسی است

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا:

کتاب «حدود نئولیبرالیسم» به قلم ویلیام دیویس، جامعه‌شناس و نظریه‌پرداز سیاسی انگلیسی با ترجمه حسن فشارکی منتشر شده است. نویسنده نشان می‌دهد که چنانچه صورتبندی‌های مختلف این مکتب، ویژگی‌های اصلی آن را حفظ کنند که عبارت باشند از منکوب کردن سیاست توسط اقتصاد، توجیه نابرابری‌های اجتماعی و تعمیم الگوهای سپهر اقتصادی به تمامی سایر سپهرهای وجودی، نئولیبرالیسم می‌تواند هم به دست نامرئی بازار متکی بماند و هم از دست مرئی مداخله دولت منتفع شود. او همچنین استدلال می‌کند که پاسخ به پرسش بقای نئولیبرالیسم پس از بحران سال ۲۰۰۸ را باید در شیوه تبلیغ و ترویج این اندیشه دید که از سویی متکی است بر ایجاد فضاهای خاصّ خود همچون اندیشکده‌ها و اتاق‌های فکر و از سوی دیگر، برخورداری از پشتیبانی مرشدهایی که فارغ از موفقیت یا شکست، همواره در تلاش برای تأثیرگذاری بر رهبران سیاسی و مسئولان سیاستگذاری است. با حسن فشارکی، مترجم کتاب «حدود نئولیبرالیسم» با عنوان فرعی اقتدار، حاکمیت و منطق رقابت گفت‌وگو کرده‌ایم که در ادامه می‌خوانید:

در ابتدا درباره مفهوم و چیستی نئولیبرالیسم بگویید؟

از زمان پیدایش مبحث اندیشه سیاسی برای اولین‌بار در یونان باستان، تا امروز این پدیده متحمل تغییرات و تحولاتی فراوانی شده است، مفاهیم بی‌شماری در این حوزه مطرح شده که اندیشمندان بسیاری را به تفکر در حول محور خودشان واداشته‌اند. در میان این مفاهیم و مباحث، برخی از آن‌ها در مقایسه با دیگران بحث‌برانگیزتر بوده و تمرکز بیشتری را متوجه خود ساخته‌اند. یکی از این مفاهیم که علی‌رغم تازگی نسبی و عمر کوتاهش، مرکز بخش عظیمی از نظریات و آرای سیاسی و اقتصادی در ۵۰ سال گذشته بوده است، مفهوم نئولیبرالیسم است. زمانی که در سال ۲۰۰۸ دولت‌های آمریکا و اروپا بیش از هزار میلیارد دلار برای پوشش بدهی بانک‌های خصوصی در اختیار آنها قرار دادند، تردیدی نماند که نئولیبرالیسم نه دشمن دولت بزرگ و مداخله‌گر است و نه رقیب قسم‌خورده کینزگرایی. از این رو پرسش از چیستی نئولیبرالیسم اوّلین پرسشی بود که پس از این بحران پیش کشیده شد و پرسش دوّم چرایی ادامه بقای این مکتب علیرغم شکستی چنین آشکار.

بحرانی که در سال ۱۹۲۹ در آمریکا و اروپا ایجاد شد، نقطه عطفی در نظام سرمایه‌داری بود، این بحران موجب شد، آن انتظاراتی که از بازار آزاد و دست‌های پنهان بازار آزاد آدام اسمیت می‌رفت، بر باد برود و متوجه شوند که دولت حتماً باید دخالت کند و نمی‌شود بازار را به حال خود رها کرد. این بود که عده‌ای به نام اردولیبرال‌ها پیدا شدند که تاکید من بیشتر بر روی همین اردولیبرال‌هاست. در واقع نطفه‌های نئولیبرال‌های بعدی بودند. اینها نظرشان بر این بود که دولت حتماً باید در مسائل بازار دخالت کند. براساس لیبرالیسم دولت باید حداقل دخالت را داشته باشد و بازار خودش باید در این زمینه تصمیم بگیرد.

ولی اتفاقی که افتاد، موجب این شد که دولت باید دخالت کند. این بحران بزرگ بود و یکی از علل اصلی این بحران بزرگ این بود که رقابت بین افراد که در لیبرالیسم امر مقدسی شمرده می‌شد و در واقع نشانه آزادی بود، تبدیل به رقابت بین شرکت‌ها شد. علت آن این بود که برخی اوقات افرادی باهوش‌تر، زرنگ‌تر و یا دزدتر بودند یا به هر تعبیری که می‌خواهیم به کار ببریم، اینها می‌آمدند و انحصار را در اختیار می‌گرفتند و افراد عادی از صحنه بیرون رانده می‌شدند و نمی‌توانستند رقابت کنند و کار به شرکت‌های بزرگ و بعد هم دست ملت‌های بزرگ سپرده می‌شد و این ملت‌های بزرگ با هم درگیر می‌شدند و بعد بحران ایجاد می‌شد. از نظر اردولیبرال‌ها حتماً باید دولت دخالت می‌کرد تا بتواند این بحران‌ها را کنترل کند.

چگونه نئولیبرالیسم به شکل امروزی مطرح شد؟

وضعیتی که در پرسش نخست مطرح شد تا دهه ۶۰ ادامه داشت و در دهه ۶۰ اتفاق دیگری رخ داد. رونالد کوز یکی از اندیشمندان مکتب شیکاگو و از دنباله‌روهای مکتب اردولیبرال‌ها نظریه جدیدی مطرح کرد. براساس نظریه کوز اگر رقابت بخواهد توسط دولت کنترل شود، تولید محدود می‌شود و شرکت‌های بزرگ خود را محدود می‌کنند. مالیات‌های سنگینی به شرکت‌ها بسته بودند و شرکت‌ها نمی‌خواستند خودشان را بزرگ کنند و در نتیجه تولیدشان محدود می‌شد و در نتیجه کالای کمتری وارد بازار می‌شد.

براساس نظریه کوز باید آزادی باشد و دولت دخالت نکند. زمانی که دولت دخالت نمی‌کرد، انتظار این بود که کالاهای بیشتر و ارزان‌تری وارد بازار شود. نکته مهم این بود که کیفیت کالا بهتر باشد و در واقع آن شرکتی که کارآمدی بیشتری دارد، پیش ببرد و آن شرکتی که نمی‌تواند و کارآمدی خوبی ندارد، عقب بیفتد. بنابراین کارآمدی به جای رقابت نشست. یعنی مسئله به این شکل شد، آن شرکت‌هایی که کارآمد هستند، می‌توانند بازار را در اختیار بگیرند. این نظریه کوز مورد توافق افراد وابسته به مکتب شیکاگو که دنباله‌رو مکتب اردولیبرال‌ها بودند، قرار گرفت و از آن زمان نئولیبرالیسم به شکلی که امروز مطرح است، مطرح شد.

در واقع اینها نظرشان بر این بود که اقتصاد می‌تواند و باید سیاست را منکوب خودش کند. یعنی سیاست نباید در بازار دخالت کند. عدم دخالت سیاست در بازار سبب می‌شود که خود اقتصاد پیشرفت کند، کالاهای زیادی تولید شود و هم برای مصرف‌کنندگان و هم برای تولیدکنندگان خوب باشد و سرمایه‌های اضافی که اینجا ایجاد می‌شود، مجدداً به تولید می‌رود و افراد بیکار را به کار می‌گیرد و تولید کالاها ارزان‌تر تمام می‌شود و وضع اقتصاد سر و سامان بهتری پیدا می‌کند ولی اتفاقی که در عمل افتاد این بود که سرمایه‌های مازاد به سوی بورس هدایت شد و در واقع چندان کمکی به مصرف‌کنندگان نکرد و برابری عجیبی در جامعه ایجاد شد. شرکت‌های بزرگ توانستند، سودهای کلانی به جیب بزنند و مردم وضع بدی از لحاظ مالی پیدا کردند. چیزی که همین اکنون نیز در بازار جهانی مشاهده می‌شود که عده‌ای ثروت بسیار کلانی اندوخته‌اند و عده‌ای دیگر نه تنها ثروت چندانی ندارند، بلکه فقیر هم هستند.

این را به این شکل تعبیر، تفسیر و توجیه کرده‌اند که در واقع این افراد باهوش‌تر و کارآمدتر بودند و برنامه‌های آنها در آینده موجب وضعیت بهتری برای توده‌های مردم خواهد شد. در این زمان پدیده‌ای به نام انقلاب ارزش سهام به وجود آمد. در این انقلاب شرکت‌ها را سهام‌بندی می‌کردند و این سهام‌ها را می‌فروختند. وقتی سهام‌ها را می‌فروختند، افرادی این سهام را خریداری می‌کردند، کسانی که می‌توانستند بر این سهام مدیریت کنند و برآنها بیفزایند و به نفع سهامداران کار کنند، مدیران آن شرکت‌ها بودند.

روند تغییر چگونه طی شد و این تغییر چگونه در کتاب «حدود نئولیبرالیسم» بیان شده است؟

در این دوره مدیریت بر خلاقیت و کارآفرینی استوار بود و واژه کارآفرین مطرح شد و عده‌ای شروع کردند به ابتکار به خرج دادن و این افراد سرمایه‌های زیادی می‌اندوختند. شیوه کارشان هم این بود که در درون قواعد بازی کار نمی‌کردند و سعی می‌کردند در حواشی کار کنند، یعنی روال کارشان این‌گونه بود که سعی می‌کردند در حاشیه باشند و کسی نتواند بر آنها ایراد بگیرد. از لحاظ حقوقی نیز در دستگاه قضایی نفوذ پیدا کردند. یعنی عدالت اداری به این شکل انجام می‌گرفت که کارآمدی را مهم‌تر از عدالت و برابری سنتی به حساب می‌آوردند.

این را به عنوان آزادی در نظر گرفتند، نئولیبرال‌ها می‌گفتند که ما طرف آزادی هستیم. انسان‌ها آزادند به هر شکلی که می‌خواهند تولید می‌کنند و این تولیدی که انجام می‌دهند در جامعه موجب می‌شود، مردم بروند و هر کالایی را که خواستند، تهیه کنند. در سال ۲۰۰۸ بحرانی پیش آمد. این بحران از مسکن شروع شد و به بانکداران سرایت کرد. تفصیل بحران در کتاب «حدود نئولیبرالیسم» آمده است. در جاهای دیگر هم تفصیل این بحران دیده می‌شود. این بحران به اروپا و سایر کشورها نیز سرایت کرد و داشت طومار نظام سرمایه‌داری را به هم می‌ریخت. این‌گونه فکر می‌کردند که نظام سرمایه‌داری به هم خواهد ریخت.

ویلیام دیویس نویسنده کتاب «حدود نئولیبرالیسم» در آن زمان در دانشگاه لندن در مورد همین وضعیت که چگونه عقلانیت اقتصادی لیبرالی موجب اقتدار سیاسی می‌شود، تحقیق می‌کرد. او زمانی که این بحران را دید، تمرکز کرد تا این مسائل را شرح بدهد. این کتاب رساله دکتری او بود و حاصل تحقیق او در سال ۲۰۱۴ منتشر شد. کتاب تاثیر زیادی روی جامعه روشنفکری و اقتصادی گذاشت و حدود ده سال پیش این کتاب چاپ شده و مسائلی که در آن مطرح شد، مقداری تاریخچه این بحران است و بعد این مسئله مطرح شد که چگونه علی‌رغم اینکه این بحران‌ها پیش می‌آید و مردم گاهی اوقات به شدت آسیب می‌بینند، مجدداً این ایدئولوژی نئولیبرالیسم می‌تواند ادامه پیدا کند.

در کشور ما با مسئله نئولیبرالیسم به صورت احساسی برخورد می‌شود، با این موضوع در کتاب «حدود نئولیبرالیسم» به صورت علمی برخورد شده است و در واقع مسئله‌ای که مطرح می‌شود به قول نویسنده این کتاب و به قول بسیاری یک افسانه کوچک می‌شود. در صورتی که دولت نئولیبرال در ظاهر کوچک می‌شود، یعنی آن چیزی که می‌بینیم و شاهدیم این است که دولت کوچک شده ولی در بحران‌های مهم دولت دخالت می‌کند. همچنانکه در بحران ۲۰۰۸ دولت اوباما پول هنگفتی به بانکدارها داد و توانست از بحران ۲۰۰۸ جان سالم به در ببرد. یعنی سرمایه‌داری توانست این کار را بکند و بعدها هم نئولیبرالیسم با تبلیغاتی که می‌کرد و با آن اندیشکده‌هایی که درست می‌کرد، توانست پابرجا بماند، در کتاب «حدود نئولیبرالیسم» این مسائل توضیح داده شده است.

توجیه نابرابری در درون نئولیبرالیسم چگونه بیان شده است؟

نکته دیگر که در فصل آخر کتاب بیان شده، درباره نئولیبرالیسم مبتنی بر تصادف است. اعتقاد نئولیبرال‌ها این است که آزادی زمانی است که ما از آینده بی خبر باشیم. اگر از آینده باخبر باشیم، آزادی مطرح نیست. نیروی انسانی وقتی می‌تواند دخالت کند و اراده آزاد وقتی می‌تواند وجود داشته باشد که از آینده بی خبر باشیم. ما هستیم که آینده را می‌سازیم. به همین خاطر اینها معتقد بودند که بی‌خبربودن از آینده به این معنا که اتفاقاتی که در آینده می‌افتد قهری و جبری نیست، تصادفی است. ممکن است این اتفاق به شکل دیگری بیفتد، می‌گفتند اینها حسن است و آن اختلاف طبقاتی که در جامعه ایجاد می‌شد، نیز حسن است. به این خاطر که عده‌ای تلاش می‌کنند و عده‌ای هم تلاش نمی‌کنند که از جامعه عقب می‌افتند و مجبور می‌شوند که اینها هم شروع به تلاش کنند، یعنی توجیه نابرابری در درون نئولیبرالیسم بر اساس همین مساله است که روح کار و تلاش می‌بایستی مطرح شود تا انسان‌ها تنبل و بیکار نشوند. معتقد بودند این یک امر طبیعی است. بعضی‌ها باهوش‌ترند، بعضی‌ها زرنگ‌ترند و بعضی‌ها مسئولیت‌پذیرتر هستند و ابتکار بیشتری دارند. اینها وضع بهتری پیدا می‌کنند.

نکته دیگر که در نئولیبرالیسم مطرح است و در این کتاب کاملاً شرح داده شد؛ همین منکوب شدن نظام سیاسی توسط نظام اقتصادی است که آن هم در شرایط خاصی وقتی که خود نظام اقتصادی به بحران برخورد می‌کند، نظام سیاسی دخالت می‌کند. من به این خاطر این کتاب را ترجمه کردم که در کشور ما هم این نئولیبرالیسم مطرح شده و مساله فوق‌العاده مهم و مطرحی است و از طرفی مخالفتی بسیار شعارگونه و احساسی است. برخورد علمی با این مسائل چیزی است که در این کتاب مطرح می‌شود. این مسائل همچنان دچار بحران است و باید ببینیم آینده آن به چه صورت رقم خواهد خورد.

کتاب «نئولیبرالیسم» با عنوان فرعی اقتدار، حاکمیت و منطق رقابت تالیف ویلیام دیویس و ترجمه حسن فشارکی در ۳۳۶ صفحه و بهای ۲۶۰ هزار تومان از سوی نشر شیرازه کتاب ما منتشر شده است و یکی از نامزدهای چهل و دومین جایزه کتاب سال جمهوری اسلامی ایران شده است.

نظر شما